زبانحال حضرت زهرا سلاماللهعلیها قبل از شهادت
مــن اولــیــن شــهــیـــدۀ راه ولایــتــم این است خـطّ مـشـی جهـاد و هـدایـتـم مـن راوی مـصـائب غـمهـای حـیـدرم بنـوشته روی تـربـت مـخـفـی روایـتـم مـانـنـد قـبـر گـم شـدهام تا قـیـام حـشـر مـخـفـی بـود ز خـلـق، غـم بـینهـایـتـم حـامی حـق رهـبـر مـظلـوم خـود شـدم بـا تـازیـانـه کــرد مـغــیــره حــمـایـتـم همچون لوای حمد که بر شانۀ علی است در روز حشر چادرخاکی است رایـتـم تاریخ شاهد است ز شــرح غـمـم ولـی بنـوشت روی سیـنـه و بـازو حکـایـتـم آتـش زدنــد بــر درِ بـیـتالــولای مـن ایــن بـــود احــتــرام مـــقــام ولایــتــم من مصحف ولایت و قـرآن و حـیـدرم موی سفید و صورت نیـلی است آیـتـم داغ رسول؛ سـقـط جـنـین و فـشـار در شد پـاسخ مـحـبّـت و لـطف و عـنایـتـم میـثم! هـمـیـشـه یـاور آل رسـول بـاش خـواهی اگــر به دست بیاری رضایتـم |